تنهاییطولانی
سرگذشت مریم، دختری که دوازده ساله
نتونسته از خونه خارج بشه.
مریم که تازگی به اواسط دههی چهلم زندگیش نزدیک شده، یکی از مددجوهای مهم ماست. اون سالها پیش یعنی وقتی که هشت ساله بوده به خاطر فقر و نخوردن غذای کافی پا درد شدید میگیره و با مادرش به دکتر مراجعه میکنه. دکتر با تشخیص غلط و اشتباه برای مریم روزانه یک آمپول پنی سلین ۱۲۰۰ تجویز میکنه؛ بعد از گذشت یک هفته، پای مریم دچار ورم شدیدتر و درد بیشتری میشه.
با انجام آزمایشهای بیشتر، پزشکا میگن تشخیص دکتر اول اشتباه بوده و پای مریم فقط به خاطر نداشتن ویتامین کافی درد داشته و استفاده زیاد از آمپول کاملا غلط و دردسر ساز بوده…
.
توی سالای اول بیماری مریم، اون ۹ بار عمل جراحی انجام میده و غدد لنفاوی پاشرو کاملا از بدنش تخلیه کردن. اما بعد از دو سال با اینکه کمی وضعیت اون بهتر شده بود دوباره پاهاش ورم کرد و این دفعه بیماری، کل بدنش رو تحت تاثیر قرار میده. این روزا حدودا ۱۲ سالی میشه که مریم پاشو از خونه بیرون نگذاشته، مریم حتی قادر نیست از روی تخت خوابش پایین بیاد و طبق نظر دکترا هیچ راه درمانی هم براش وجود نداره…
.
ولی شرایط مریم هرسال زجر آورتر از قبل میشه، به خصوص با افزایش وزنی که پیدا کرده و دیابتی که درگیرش شده. مریم حتی نمیتونه دراز بکشه و کلا توانایی حرکت نداره.اون روزانه کلی پانسمان میشه و ایزیلایف مصرف میکنه. با تحریمای پیش اومده پیدا کردن داروهاش خیلی دشوار شده. مریم روزی هشت قرص دیابت و تعداد زیادی چرک خشک کن مصرف میکنه که هزینه درمانیش خیلی زیاده؛ اما این همهی مشکل نیست. هیچ لباسی اندازه مریم نیست و هربار مادرش با پارچههای نخی براش لباس میدوزه.
بعد از آشنایی ما با مریم، به کمک یکی از خیرین برای این خانواده یک حامی پیدا و هزینههای مریم توسط بانی خاص پرداخت میشه. تو یک ماه گذشته دارو، ایزیلایف، پارچه نخی به ارزش ۵ میلیون تومن برای مریم ارسال شد. علاوه بر این، به دلیل خرابی ماشین لباسشویی و آسون تر شدن شرایط برای مادرش، یک دستگاه ماشین لباسشویی به ارزش ۱۲،۷۵۰،۰۰۰میلیون تومان برای این خونواده تهیه شده؛ به امید بهبودی مریم و تمام بیماران.
موسسه خیریه محبان امید زندگی